Quantcast
Viewing latest article 5
Browse Latest Browse All 10

Teaching The Cold-Hearted LuHan To Fall In Love:Lesson 7:3rd Letter

Image may be NSFW.
Clik here to view.

آنیآســئو فنفرنـــدزان! Image may be NSFW.
Clik here to view.
Smile

چطــورین؟

ایــن نیز ز فصــــل شیشم فیکـه: Image may be NSFW.
Clik here to view.
Rose
 

“به لوهان بدعنـــق و بی رحم یاد بده یکیـ رو دوست داشته باشه! Image may be NSFW.
Clik here to view.
In Love

ادامـــهImage may be NSFW.
Clik here to view.
Smile
Image may be NSFW.
Clik here to view.
Razz
 

دوباره دیــــــــــــــــر شد!!!!!!خوب مهمــون داریم!!!

من واقعـــــــــن متاسفممممImage may be NSFW.
Clik here to view.
Frown
چــوزورمیــــــــــــدا چینگـــوهاImage may be NSFW.
Clik here to view.
Frown

بریـــمImage may be NSFW.
Clik here to view.
Smile

*کپی در هر شرایطی  ممنــوعه و این ترجمه فقط متعلق به این سایته*

“I’m Supposed to Teach Him How To Fall In Love With someone,

But Why Do It Feels Like He’s The One Who’s Theaching me To Fall For Him Instead?”

“من قراره کسی باشم که به لوهان بدعنق یاد بده تا یاد بگیره یکی رو دوست داشته باشه،

ولی چرا احساس میکنم اون کسیه که داره به من یاد میده که با تمام وجودم دوستش داشته باشم؟”

لازمــه بگم:“کــامنت پلیز؟”

و لازمه از کســـانی نشکر کنم که میخونن،منتها نظر نمیدن؟؟؟

اصن میبینی پنج شیش نفر تو اینستا میان میگن آجی امشب آپ نمیکنی؟ Image may be NSFW.
Clik here to view.
Question
 

یه نظرم بدین دیگه،حالا که انقـــد دوسدارین من آپ کنمImage may be NSFW.
Clik here to view.
Neutral
Image may be NSFW.
Clik here to view.
Pissed Off
  Image may be NSFW.
Clik here to view.
Kiss
 

Image may be NSFW.
Clik here to view.
Neutral
Image may be NSFW.
Clik here to view.
Sweat
Image may be NSFW.
Clik here to view.
Smile
قربــــــــون دستتون

  Image may be NSFW.
Clik here to view.
Kiss

Writer Of Original Ver Of This Fic: Koreangirl26 : نویسنده اصلی این فن فیکـ 

Persian translation by:

~>AysanRisYeoul<~

لینکـ این قسمـت~>کلیکـ<~Link OfThis Chapter

_________________________________________________________________

(یه نکته دوسا!اونجاهایی که دیالوگ شخصیتا تو ستاره اس،مثلن:

*میدونستم نقشه ام موفق میشه!!!!*

یعنی این دیالوگه رو تو ذهنشون به خودشون میگن!گفتم بدونین دیگهImage may be NSFW.
Clik here to view.
Smile

من از فصلایی که از دیـــد نویسنده ،نوشته میشن متنفرمImage may be NSFW.
Clik here to view.
Neutral
ترجمشون واقعا افتضاح از آب درمیادImage may be NSFW.
Clik here to view.
Neutral
Image may be NSFW.
Clik here to view.
No
 

این چپترم از اوناس،متاسفممم واقعــنImage may be NSFW.
Clik here to view.
Frown
ولی تقصیر من نیسImage may be NSFW.
Clik here to view.
Frown
Image may be NSFW.
Clik here to view.
Cry
 

________________________________________________________________

  فصل هفتم:سومین نامه!

___نویسنده___

به:لوهـان

گیج شدی،مگه نه؟من تونستم گیجی رو وقتی که نامه ی اولم دستت بود ببینم.و این نامه ی بعدیه.

خب…الان داری درمورد چی فکر میکنی لوهان؟بزار حدس بزنم.تو داری در مورد اینکه من چه کسی میتونم باشم فکر میکنی،درسته؟خب…

تو مجبور نیستی بدونی من کی ام.اصلا مهم نیس.من فقط میخام کمکت کنم و تو فقط به کمک من نیاز داری.بزار یه نصیحتی بهت کنم.

نصیحت#1:همیشه لبخندتو به بقیه نشون بده و حداقل یه بار در روز لبخند بزن.یادت باشه که این برات خیلی خوبه!^__^

از:معلم خصوصی عشق

لوهان با یه اخم رو لباش،به کاغذی که تو دستش بود زل زده بود.

سهون بهش سیخونک زد:”هیونگ،اون چیه؟”

همینجوری که داشت سوال میکرد،گردنشو کشید بالا تا بتونه کاغذو بخونه،اما لوهان زود برگردوندش تو پاکتش.

لوهان شونه هاشو انداخت بالا:”هیچی نیس”

اما سهون صورتشو خوند:”مطمئنی؟ دیروز یه کاغذ دیگه ام مث این تو قفسه ات بودا.هیـــونگ،نگو که یکی برات نامه ی عشقولانه میفرسته؟!؟”

بقیه وقتی کلمه ی”عشق”و از دهن سهون شنیدن،برگشتن و به اون دوتا نگاه کردن.

بکهیون همینطور که داشت یه چشم غره حسابی از لوهان هدیه میگرفت جیغ جیغ کرد:

“تــــــــــــــــــو یه نـــــــــــــــــــــامه ی عاشقونه گرفتــــــی؟؟؟؟واو!

چه دختره شجاعی که به لوهان سنگدلو بدعنق یه نامه عاشقونه داده!”

ولی اون چشم غره ها بلاخره خلع سلاحش کردن:

“ایش،بدعنق!من فقط داشتم باهات شوخی میکردم.”

لوهان بهش توپید:”این یه نامه ی عاشقونه نیس،حله؟بیاین بریم دیگه،اجازه هس؟”

چن پرسید:”اگه نامه عاشقونه نیس،پس چیه؟”

تنها جوابی که لوهان داد این بود:”چیز مهمی نیس” و بعدش دستاشو کرد تو جیبش و شروع کرد به راه رفتن.

بقیه ام در حالی که گیج بودن با اون به سمت غذاخوری راه افتادن.

……..

(توضیحات مترجم:نویسنده این قسمتو از زبون خودش یعنی سوم شخص نوشته بود.چون تو پارت بالا، سویونگ، که ما باید خودمونو جای اون بزاریم، نبود،

مشکلی پیش نیومد،ولی چون این پارت پایین پارت ما یا همون سویونگ میباشه و من یکم که ترجمه کردم دیدم خیلی چرند میشه،

این قسمتو به جای اینکه از زبون نویسنده بنویسم از زبون سویونگ مینویسمImage may be NSFW.
Clik here to view.
Smile
با اجازه نویسندشImage may be NSFW.
Clik here to view.
Smile
)

____سویونگ____

من،سوهیون،یونا و یوری مشغول خودن غذامون بودیم،اما هنوز از اکسو خبری نبود.

قبل از اینکه یه گاز دیگه به غذام بزنم ،یه آه سوزنــاک کشیدم.یونا،سوهیون و یوری با قیافه های گیج از آه کشیدن سوزناکم بهم زل زدن.

ولی من زل زدنشونو ندیدم و بدون هیچ احساسی به خوردن غذام ادامه دادم.

یوری پرسید:”یا!جیزی اذیتت میکنه؟؟”

 صورتم رو که “هیچـــــــ احساسی”توش پیدا نمیشدو بالا آوردم:”هان؟!؟”

یونا گفت:”مثل اینکه داری به یه چیزی فک میکنی.مشکلی هس؟میتونی به ما بگیاااا.”

سرمو تکون دادم :”او،او…نه،من فقط یکمی مغزم (!!)شلوغه.چیز خیلی مهمی نیس، نگران من نباشین.”

همون لحظه،اکسو بلاخره رسیـــــــــــــدن و صورت من از اون حالت بی احساسی،خیلی یهویی تغییر کرد!

منم سرمو زود بردم بالا تا بهشون نگا کنم.دوستای منم رد نگاهمو گرفتن و همین که به اکسو رسیدن اخم کردن.

سوهیون بهم پرید:

“یــاااا!از کی تا حالا تو به اون به قول خودت” آدمای عجیب الخلقه که اسمشون یه چیز بیمعنیه “علاقه مند شدی؟”

منم شونه هام انداختم بالا:”کی گفته که من به اون آدمای عجیب الخلقه که اسمشون یه چیز بیمعنیه علاقه مند شدم؟”

سوهیونم پرسید:”پس چرا داری با چشای علاقمندت اون آدمای عجیب الخلقه که اسمشون یه چیز بیمعنیه رو قورت میدی؟”

منم جواب دادم:”من اصلنم به اون آدمای عجیب الخلقه که اسمشون یه چیز بیمعنیه،زل نزدم. فقط داشتم هدفم رو بررسی میکردم.یادت باشه که من باید برای جرئتم به طور دقیـــق و اصولی برنامه ریزی کنم خانم سوهیون!”

یوری یه ابروشو برد بالا و بهم تشر زد:

“یعنی تو فک میکنی اگه اینجا ،عین چی،بشینی و  همش به لوهان زل بزنی،معجــزه میشه؟جــادو میشه؟لوهان عاشق میشه؟نکنه داری روش جــادوگریو امتحان میکنی؟؟”

خیلی ساده و با یه پوزخند شیطونی گفتم:”نمیــدونم،شاید!”

بعد چشام دوباره رفتن سراغ لوهان و از پایین تا بالاشو بررسی کردن.ایندفعه دیگه کاغذ من ،دستش نبود.

صورتم رفت تو هم:

*یعنی اونو دیده؟یا مثل یه آشغال بیمصرف انداختتش دور؟*

اون سه تا دوست گیجم،دوباره با گیجی و یه اخم گنده رو صورتشون به خاطر کارای عجیبم بهم زل زدن.منم یه نگاه دیگه به لوهان انداختمو یه حالت عجیب و غریب و گیج تو صورتش دیدم.

………..

(مترجم:وایییییی که چقـــد ازین چپترایی که از دید نویسنده نوشته میشن متنفرم!اصن ترجمشون خیلی داغون میشه!اههه از ترجمه این فصلم متنفرم!این سری هم لوهان و هم سویونگو از دید نویسنده نوشتم!اههههه!خدا کنه این چپترا زیاد نباشن!)

___نویسنده___

لوهان بدون هیچ احساسی به غذاش زل زده بود و یهویی ،خیلی اتفاقی، لیوان آب لـی تو غذاش خالی شد.

لی و بقیه اعضـا با یه وحشت کامل به لوهان زل زدن.لوهــان سابقه ی خیلی درخشانی تو دعوا کردن داره!

بعد،لوهان مشتشو جمع کرد و داشت خودشو حاضر میکرد تا سیل بدوبیراها رو سمت لی سرازیر کنه که یهو یاد اون نامه ای که صبح گرفته بود،افتاد.

نصیحت#1:همیشه لبخندتو به بقیه نشون بوده و حداقل یه بار در روز لبخند بزن.یادت باشه که این برات خیلی خوبه!^__^

خیلی غیر منتظره بود که لوهان دندوناشو بهم سابیدو یه لبخند الکی زد.دهن یازده نفر دیگه از عوض شدن یهویی لوهان باز مونده بود.

لوهان خیلی متمدنانه به لی توپید:”اشکال نداره،فقط واسم یه غذای دیگه بگیر.”

لی خیلی آروم سرشو تکون دادو واسه لوهان یه سینی غذای دیگه آورد.

از اونور،سویونگ،بعد از دیدن همه ی ماجرا،یه لبخند اومد رو لباش!

اون دید که لوهان یه کاغذیو از پاکت در آورد.درسته!این همون نامه ای بود که صبح تو قفسه لوهان انداخته بود!

سویونگ تو ذهنش جیــغ زد:*میدونستم!میدونستم که نامه مو گرفته!میتونم ببینم که نقشه ام داره موفق میشه!*

سه تا دوست گیج سویونگ رد نگاه سویونگو گرفتن.سوهیون اونجا یه کاغذ آشنا دید.

“هی واستیــن!اون کاغذه برام خیلی آشناس.”

سویونگ آب دهنشو قورت داد:”او او!”

سوهیون برگشت طرف سویونگ:”اون کاغذه،اون مال توعه،مگه نه؟”

سویونگ گلوشو صاف کرد:”آره،اون یه بخشی از نقشه منه.”

یونا پرسید:”نقشه؟نقشه برای عملی کردن جرئتت؟”

و سویونگم سرشو به نشونه آره تکون داد.

ایندفعه نوبت یوری بود:”چجوری اونو برای لوهان فرستادی بدون اینکه گیر بیفتی؟”

سویونگ یکم مکث کرد،بعد آروم خودشو به سه تا دوستش نزدیک کرد .قشنگ معلوم بود که حاضرن جونشونو برای فهمیدن نقشه اش بدن!

“این یه رازه.”

یه پوزخند زدو برگشت سر جاش.سوهیون و یونا و یوری اخم کردن.

دوباره یه نگاه دیگه به لوهان انداخت که به شدت مشغول زل زدن به کاغذه بود*این جرئته داره خیلی جالب میشه.*

……..

روز بعد،سویونگو دوستاش با هم به سمت دانشگاه راه افتادن.سویونگم کاملا آماده ی این بود که نامه ی سومو تو قفسه ی لوهان بندازه.اون از یونا خاست که تنهایی بره کلاس.ازاونجا که یونا یکمی از نقشه اش بو برده بود،بدون هیچ حرفی،تنهایی رفت سمت کلاسشون.

بعد از اینکه همه جا رو کنترل کرد تا  امن باشه،نامه ی تازه رو تو قفسه لوهان انداخت و به طرف کلاسش،با یه قیافه ی خونسرد،راه افتاد.

موقع ناهار،اکسو طبق معمول به سمت قفسه هاشون راه افتادن.همونطور که لوهان انتظارشو داشت،اونجا،یه نامه ی دیگه منتظرش بود:

به:لوهان

دوباره یه نامه ی دیگه برای تو،لوهان.من دیروز برای اولین بار لبخند زدنتو دیدم.خوشحالم که به نصیحت #1 گوش دادی.حالا نوبت نصیحت #2 عه.

نصیحت#2:با بقیه آروم حرف بزن و اخم نکن.

از:معلم خصوصی “عشق”

__________________________

واییی من از ترجمه این چپترم متنفرمممممImage may be NSFW.
Clik here to view.
Frown
نزنین منوImage may be NSFW.
Clik here to view.
Frown
البته حقم دارین! Image may be NSFW.
Clik here to view.
Cry
 

فلـــــــن دوستاImage may be NSFW.
Clik here to view.
Smile
Image may be NSFW.
Clik here to view.
Sweat
 

پ.خ:امروز تولدم بیدImage may be NSFW.
Clik here to view.
Smile
:دی Image may be NSFW.
Clik here to view.
Present
 

تا یکشنبه Image may be NSFW.
Clik here to view.
Snicker
 

!


Viewing latest article 5
Browse Latest Browse All 10

Trending Articles